۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازی» ثبت شده است

نیم نگاهی به اژدهاهادوستان

 

« خیال‌می‌بافیم ، بازی می کنیم ، می آموزیم  »

 

افراد در گروه های سنی مختلف می توانند میهمان این سفره ها باشند که برای اطلاع از زمان و شرایط سفره مانند گروه سنی و هزینه ها ، لازم است عضو کانال تلگرامی اختصاصی دفتر باشند و برای این کار هم نیاز است که ابتدا فرم مورد نیاز برای پیوستن به کانال را تکمیل کنند که برای این کار کافی است روی لینک زیر کلیک کنید : 

 

فرم اطلاعات شما برای پیوستن به کانال تلگرامی دفتر

۰ نظر
هیوا علیزاده

گفت : میشه با موهات بازی کنم

 


ردپایِ یک  تجربه
از راهی که در آوا می پیماییم

آوا نامِ یک شبه خانواده است که تلاش اش ایجاد بستری برای رشد همه‌جانبه کودکانی است که بی سرپرست و یا بد سرپرست به زیست در این سرزمین دعوت شده‌اند !
آوا می خواهد صدایی باشد برای شنیدن اینکه کودکان بسیاری در همین نزدیکی به کمک و همیاری ما آدم بزرگ ها نیاز دارند

آوا می خواهد صدایی باشد برای اینکه یادمان باشد
« انسان » شدن را تمرین کنیم
حتی اگر از آن بسیار دور باشیم وقتی رنگ خاکستری جهان زیست مان کم نیست !



پی نوشت :
هیوا در آوا پروژه « گامی با هی وا در آوا » را راهبری می کند که شامل تلاش در راه ساخت بسترهای یادگیری برای مربیان و کودکانِ  آوا است. یکی از کارهای هیوا در آوا ، راهبری کتابخانه‌ی بچه های آوا می باشد. 

جایگاه چیدن عکس :
خانه‌ی آوا - شهریور ۱۴۰۲

برای ورود به سایت موسسه خیریه آوا برای آشنایی بیشتر کلیک کنید
 

۰ نظر
هیوا علیزاده

از سَرِ سفره‌ی سی تار

 


بازی و قصه است که جهان کودکان را می سازد و این ما آدم بزرگ ها هستیم که لازم است راه ورود به این جهان را بیابیم نه آنکه کودکان را زنجیر کنیم به دنیای بی رویا و قصه ای که اصرار داریم بگوییم جهان واقعی است !
از نظر من هیچ جهانِ بی رویا و قصه و بازی ای، نمی تواند جهان واقعی باشد.
و قصه و بازی راهی است برای پرورش رویا ، و ما بیش از هر چیز برای ساختِ این جهان واقعی ! به رویا نیازمندیم و کودکان استادان رویاپردازی هستند که می توانند دست ما را بگیرند برای ساختِ این جهان  که بر رویا سوار است و در این مسیر یکی از امن ترین هم‌بازی ها طبیعت است که در دل خود نور، باد، آب ، گرما و سرما و ... جای داده است ، هم بازی غنی تر از این عزیز یافت نمی شود، با دل و جان دریابیمش .

  • برخی مزه هایی که سر این سفره‌ی دفتر اژدهاهادوستان چشیدیم عبارتند از :

 

  • خیال‌پردازی و شرکت فعال در ساخت داستان
  • مشاهده‌گری شامل توجه در شنیدن ، دیدن ، لمس کردن از لمس باد تا لمس تار عنکبوت
  • پیاده روی و فعالیت بدنی درشت
  • کار با انگشتان و فعالیت های بدنی ریز
  • خلاقیت و حل مساله از ایده پردازی در داستان تا تلاش برای حل این مساله که چطور با کمک گرفتن از دست و پای خود از مسیرهای چالش برانگیز در مسیر کوهپیمایی عبور کرد
  • تجربه کشف
  • پرسشگری
  • آشنایی با عنکبوت
  • شاد بودن
  • برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان در بیان نظرات
  • تجربه نواختن موسیقی خودساخته
  • آشنایی با میکروسکوپ
  • تماشای تار موهای مختلف زیر میکروسکوپ
  • دنبال کردن تار در رگبرگ های یک برگ زیر میکروسکوپ

ابراز علاقه‌مندی به کشف و جستجوگری 



 

 « خیال‌می‌بافیم ، بازی می کنیم ، می آموزیم  »

 

افراد در گروه های سنی مختلف می توانند میهمان این سفره ها باشند که برای اطلاع از زمان و شرایط سفره مانند گروه سنی و هزینه ها ، لازم است عضو کانال تلگرامی اختصاصی دفتر باشند و برای این کار هم نیاز است که ابتدا فرم مورد نیاز برای پیوستن به کانال را تکمیل کنند که برای این کار کافی است روی لینک زیر کلیک کنید : 

 

فرم اطلاعات شما برای پیوستن به کانال تلگرامی دفتر


جایگاه چیدن عکس و فیلم :
۹ شهریور ۱۴۰۲ - راه کلکچال
عکاس :
آوین عالم نژاد





 

۰ نظر
هیوا علیزاده

سی لولا در دوره سی‌ماژ

 


یکی از دوره های آموختنی که در حال طراحی و اجرای آن هستم ، دوره ای است به نام دوره « سی ماژ » اینکه سی ماژ چیست خودش رازی است در پس پرده !
که برای کشف کردن آن لازم است سر یکسری سفره که در این دوره پهن می شود حاضر شد .
سی ماژ یکی از جوانه های روییده در دفتر اژدهاها دوستان است اگر سوالت این است که دفتر اژدهاها دوستان کجاست !
باید بگویم جایی که من منشی اش هستم !
دفتری فرای مرزهای خاکی ، دفتری که در و پنجره ‌اش بر چارچوب رویا سوار است .
دفتر اژدهاها دوستان سفره هایی پهن می کند که اژدهاها دوستان سر آن سفره دعوت هستند !
چه سفره ای !
سفره سی آموختن .
سفره ای که وقتی سر آن حاضر شوی طعم و مزه هایی از جنس مشاهده‌گری، کارگروهی ، برقراری ارتباط ، حل مسأله ، خلق ، آموختن علوم ، ریاضیات ، هنر ، رباتیک و ... کلی مزه دیگر را در ظرف های که گل‌اش را از بازی و قصه ساخته اند خواهی چشید ، ظرف هایی پر از نقش و نگار که برای درک زیبایی شأن کافی است به خنده‌های از ته دل کودکان و ذوق کشف کردن های شأن دل بدهی.

اگر می خواهید سر این سفره حاضر شوید لازم است به کانال تلگرامی مخصوص شرکت کنندگان بپیوندید تا در جریان اطلاع رسانی برنامه ها قرار بگیرید و برای این کار نیاز است فرم مخصوص دفتر را تکمیل کنید و برای این کار همینجا کلیک نمایید. 


جایگاه چیدن عکس و فیلم :
سفره سی ماژ سی چهارم - آشیانه در کوچه لولاگر 
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
چیدن عکس و فیلم با :
نوجوانان عزیز
آرش روحانی - دریا محسنی
و
هانا خاتمی جوان دانشجوی همراه دفتر اژدهاهادوستان
 

۰ نظر
هیوا علیزاده

از سفره‌ی سی خواب دفتر اژدهاهادوستان


« بیایید با هم خواب ببینید » ، بله این عنوان مأموریتی بود که توسط اژدهای آتش خواب به خواب منشی اژدهاهادوستان آمد و تعدادی از حامیان اژدهاها دوستان یعنی بزرگسالان ، داوطلب این ماموریت شدند .
در این مأموریت سفره ای پهن شد که دور هم جمع شدیم و درباره روند طراحی برنامه هایی که برای اژدها دوستان طراحی می شود گفتگو کردیم .


اینکه منشی اژدهاها چطور از اسطوره ها و قصه ها برای ساخت بسترهایی که فرصت رشد در برقراری ارتباط، همکاری، خلاقیت و تفکر انتقادی ایجاد می کند ، بهره می برد . از تاثیر شگرف قصه و بازی های محیطی به عنوان بستری برای یادگیری صحبت شد و باورتان بشود یا نه ! شرکت کنندگان دور هم نه تنها خواب دیدند بلکه مهارت های قرن بیست و یک را هم به هم بافتند ! 

 

 « خیال‌می‌بافیم ، بازی می کنیم ، می آموزیم  »

 

افراد در گروه های سنی مختلف می توانند میهمان این سفره ها باشند که برای اطلاع از زمان و شرایط سفره مانند گروه سنی و هزینه ها ، لازم است عضو کانال تلگرامی اختصاصی دفتر باشند و برای این کار هم نیاز است که ابتدا فرم مورد نیاز برای پیوستن به کانال را تکمیل کنند که برای این کار کافی است روی لینک زیر کلیک کنید : 

 

فرم اطلاعات شما برای پیوستن به کانال تلگرامی دفتر



جایگاه چیدن عکس :
ماموریت اژدهاهایی- پارک شهر تهران - ۱۷ فروردین ۱۴۰۲
عکاس :خبرنگار اعزامی دفتر اژدهاها- نازنین خلعتبری
 

۰ نظر
هیوا علیزاده

بازی ، زبان کودکی

چند روز پیش با تعدادی از دوستان درباره نقش آموزش گفتگویی صورت گرفت که دلم خواست اینجا چند خطی بنویسم و یکی از سخنرانی هایی که در این زمینه در رویداد چهارسوق چند سال پیش داشتم را به اشتراک بگذارم . 

به نظرم من وقتی در فضای آموزش کودک کار می کنیم لازم است به مفهوم کودکی و به کودکی به عنوان یک اصل باور داشته باشیم . اینکه موجودی شگفت انگیزی به نام کودک با ویژگی های خاص خود وجود دارد که ما آدم بزرگ ها شانس زندگی کردن در کنارش را داریم و این موجود برای خود یک زبانی دارد که زبانی بین المللی است و آن زبان بازی است . برای ارتباط با کودک لازم است ما آدم بزرگ ها زبان کودکی مان را تقویت کنیم نه اینکه او را مجبور کنیم مانند ما سخن بگوید ! این در طبیعت رشد نهفته است که او تغییر خواهد کرد و زبان آدم بزرگی را فراخواهد گرفت زبانی که خود ما آدم بزرگ ها هم خیلی از آن سر درنمی آوریم و اثبات اش هم از این همه نفهمیدن های مان نسبت به یکدیگر به نظر من روشن است ! به نظر من ما آدم بزرگ ها لازم است زبان آدم بزرگی را بین خودمان تمرین کنیم نه اینکه به عنوان یک قدرت در خود و ضعف در کودک بخواهیم آن را وارد دنیای کودکی کنیم و بعد هم سواد کودک را با معیار اینکه چقدر مثل ما آدم بزرگ ها ارتباط برقرار می کند بسنجیم ! به نظر من اینگونه رفتار کردن با کودک و کودکی نادیده گرفتن حقوق کودکی و از بین بردن زیبایی های دوران کودکی است . 

به همین دلیل با تمام نابلدی هایم در این زبان منظورم زبان کودکی ( وگرنه زبان آدم بزرگ ها را که معلوم است خیلی وقت ها بلد نییستم !) تلاش می کنم راه هایی برای ارتباط با او با این زبان پیدا کنم راه سخت و به مراتب دلنشینی برای من  است که همیشه در حال کشف و یادگیری درباره آن هستم .

در ادامه سخنرانی ام تحت عنوان « بازی ابزاری برای شناخت » که بین دوستان و خانواده تحت عنوان « خرمالو» شناخته می شود را اینجا قرار می دهم . 

 

 

 

سپاس از تیم چهارسوق برای تهیه مستند این سخنرانی و به اشتراک گذاری آن روی کانال آپارات . 

۰ نظر
هیوا علیزاده