۲ مطلب با موضوع «طراحی و اجرای تجربه های یادگیری :: گام» ثبت شده است

گامی در راه ترویج کتابخوانی

قصه گام برداشتن در این راه سال هاست که آغاز شده است و یک جای راه رسیدم به یک تلاقی جایی که یک دوست ، دوستی به نام شکوه از من و از دوست دیگری به نام علیرضا دعوت کرد که به پرسش ها و ایده هایش گوش بدهیم ، ایده ای درباره برگزاری یک دوره در زمینه ترویج کتابحوانی. شکوه، برایش سرفصل هایی هم مشخص کرده بود ! ولی از آنجا که شکوه است و یکی از ویژگی های بارزش شنیدن نظرات و ایده هایی است که برایش جدید است اجازه داد که نظرات مان را ایراد کنیم تا جایی که با فکری باز پدیرفت که برنامه ریزی که انجام داده است را کنار بگذارد تا در کنار یکدیگر وارد ساخت راهی شویم که برنامه اش را راه و مهم تر از آن همراهان معلوم می کنند،همراهانی که در دوره شرکت خواهند کرد. 

هر کدام از ما سه نفر توشه ای برای طراحی این راه با خود آورد و از آن جمله « گام » است که برای من سرواژه های « گسترش آموختن مستمر » است و در سال های اخیر بر پایه یکسری اصول طراحی که برگرفته از مشاهده طبیعت و سازوکار آن و خیلی چیزهای دیگر و  همچنین منابع طراحی آموزشی، شکل گرفته است در ادامه به گفتگو و بررسی مدل های طراحی پرداختیم که از آن جمله حلقه پژوهشی مورداک است که در فرصتی دیگر درباره اش حتما یادداشتی خواهم گذاشت. 

و قرار شد در این راهی که نقشه مورداک و چندتا نقشه دیگر ! ما را در پیمودن آن کمک می کنند به این اصل پایبند باشیم که دانش در تعامل با مخاطبین دوره ساخته می شود و بنابراین اینکه مخاطبین چه کسانی هستند و چه ویژگی ها و دغدغه ها و پرسش هایی دارند ، جایگاه گام بعدی مشخص  می شود. 

بعد از قرارهای گفتگو متعدد در مسیر طراحی راهی که قرار است از مهم ترین ویژگی هایش احترام به ناشناختگی راه است ! در ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ رسیدیم به مرحله ای که خود را در کنار عزیزانی دیدیم که همراه مان شدند تا از اینجای راه را برای مدتی در کنار یکدیگر طی کنیم . 

راهی که از درون یک قایق کاغذی گذشت و خود را زیر باران یافت در کنار سفره ای که مرزی بین میهمان و میزبان نداشت چرا که همه در رنگین شدنش ، در طعم و رایحه اش در ساختنش شریک و همیار یکدیگر بودند. 

قرار است از آنچه در این راه تجربه کردیم ، مستنداتی تهیه شود که به شیوه های مختلف با جامعه مخاطبی که دغدغه آموختن دارد به اشتراک گذاشته شود.

فعلا در همین حد بگویم که یکی از دستاوردهای این دوره برای من زیست و مشاهده حیات واژه انعطاف پذیری بود که یادداشتی هم برایش نوشته ام که در صورت تمایل می توانید کلیک کنید و مطالعه نمایید

و همچنین یکی دیگر از دستاوردهای این راه برای من این است که بسیار به بودن در چنین راهی که فرصت خلق دانش را به جای انتقال اطلاعات، چراغ راهنمای خود قرار می دهد نیازمند هستیم ، منظورم این نیست که راه ها و یا دوره هایی که انتقال اطلاعات انجام می دهند ناکارآمد هستند منظورم این است که اتفاقا برای اینکه چنین دوره هایی نیز کارآمدی خود را بهینه سازند به وجود چنین دوره هایی که دانش در آن برمبنای تعاملات شرکت کنندگان ساخته و پرداخته می شود به شدت نیاز داریم . به ویژه که با تجربه چنین فضاهایی در دنیای بزرگسالی تمرین می کنیم که چطور تعاملات مان را با کودک تنظیم کنیم که او فرصت ابراز خود و ساختن آن چیزی که تا ساخته نشود نمی دانیم چیست ! را پیدا کند . 

مطمئنا برای کیفیت بخشیدن به چنین دوره هایی ، راه طولانی در پیش خواهد بود ، فقط این را می دانم تا گام در راه نگذاری ، کوتاه ترین راه ها هم طی نمی شود چه برسد به راه های سخت و طولانی ! 

۰ نظر
هیوا علیزاده

گفت : میشه با موهات بازی کنم

 


ردپایِ یک  تجربه
از راهی که در آوا می پیماییم

آوا نامِ یک شبه خانواده است که تلاش اش ایجاد بستری برای رشد همه‌جانبه کودکانی است که بی سرپرست و یا بد سرپرست به زیست در این سرزمین دعوت شده‌اند !
آوا می خواهد صدایی باشد برای شنیدن اینکه کودکان بسیاری در همین نزدیکی به کمک و همیاری ما آدم بزرگ ها نیاز دارند

آوا می خواهد صدایی باشد برای اینکه یادمان باشد
« انسان » شدن را تمرین کنیم
حتی اگر از آن بسیار دور باشیم وقتی رنگ خاکستری جهان زیست مان کم نیست !



پی نوشت :
هیوا در آوا پروژه « گامی با هی وا در آوا » را راهبری می کند که شامل تلاش در راه ساخت بسترهای یادگیری برای مربیان و کودکانِ  آوا است. یکی از کارهای هیوا در آوا ، راهبری کتابخانه‌ی بچه های آوا می باشد. 

جایگاه چیدن عکس :
خانه‌ی آوا - شهریور ۱۴۰۲

برای ورود به سایت موسسه خیریه آوا برای آشنایی بیشتر کلیک کنید
 

۰ نظر
هیوا علیزاده