۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انیمیشن» ثبت شده است

یک چتر زرد ردپای یک همدردی

گویی پسرک در خانه ای که از کودکان بی سرپرست شاید هم بد سرپرست مراقبت می کنند، زندگی می کند. در توضیحات این انیمیشن در جاهای مختلف خوانده ام که بر مبنای یک داستان واقعی ساخته شده است و این باعث شد که بیشتر به این داستان فکر کنم . 

حدود یک سال است که وارد همکاری های کوچکی با یک شبه خانواده شده ام ، در جریان اتفاقات که در آنجا مشاهده می کنم بارها این سوال را از خودم می پرسم : « به عنوان بزرگسال چطور با کودکان مان در این خانه رفتار کنیم ؟ چطور از رفتارهای مان مراقبت کنیم ؟ چطور به عنوان بزرگسال با همدیگر رفتار کنیم ؟ و ... » 

 

در جریان این انیمیشن چند برخورد برای من جلب توجه کرد ، از جمله زمانی بود که آدم بزرگ های آن خانه متوجه شدند که پسر داستان بدون اجازه چتر را برداشته است ، من نمی دانم واقعا در واقعیت این داستان چه اتفاقی افتاده است ! آنچه اینجا مشاهده می شد قابل تامل و گفتگو است . اینکه  آدم بزرگ ها ، فرصت شنیدن کودک و دلیل کارش را آن هم در فضایی بدون تنش ایجاد می کنند و سر آخر نیز چتر به خود پسر داده می شود. 
چتری که گویی با آنچه داستان در دقیقه آخر نشان می دهد گویی چتر زندگی او شده است ! 
این انیمیشن برزیلی که از نظر تصویرسازی باب میل من نیست چون با تصویرسازی های اینچنین سه بعدی و سرشار از رنگ های تند و گویی تاکید بر چشم های بزرگ و رنگی شخصیت ها ! خیلی حس همراهی ندارم . 
یک چیزش خیلی به دلم نشست ، آن هم به نوعی پیرنگ این داستان است که برای من گرانیگاهش روی « همدلی » و « امید » قرار داشت و اینکه چطور « همدلی و شنیدن »  می تواند چنین قدرتمند باشد و در زندگی افراد تاثیر بگذارد.
از نظر من در این جهان بیش از هر چیز به « مهر » و همدردی و همدلی با یکدیگر احتیاج داریم اگر می خواهیم امروز و آینده مان را برای آیندگان مان زیباتر سازیم. 
 
برای مطالعه بیشتر درباره این فیلم از جمله آشنایی با سازندگان و جوایزی که دریافت کرده است ، می توانید وارد لینک زیر شوید :
 
 
 
۰ نظر
هیوا علیزاده

بیا و قدر این رنگ ها را بدانیم !

 

 

 

 

یک انمیشن ۸ دقیقه ای که شاید در این سال ها حداقل ۸ بار دیده باشم اش و دلم می خواهد  فرصتی بسازیم و در  جمعی بنشینیم و شاید هم بایستیم ! و حداقل ۸ ساعت درباره اش جیک جیک کنیم . 

درباره مکیدن عصاره کودکی که بی رحمانه در نگاه آموزشی غالب در حال رخ دادن است .

دوستان! من از همه این بی رنگ شدن ها می ترسم. 

 

۰ نظر
هیوا علیزاده