۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مستند» ثبت شده است

ردپایی از یک دزدی

شما جایی در تحصیل تان یادتان هست که در کتاب درسی تان از این گفته باشد که می توان دست یک بز را گرفت ؟ 

شما چیزی در کتاب درسی تان از کیفیت همراهی بز و انسان خوانده اید ؟

شما در کتاب درسی تان چقدر صدای بز ، صدای زنگوله شنیدید؟ 

شما در کتاب درسی تان چقدر با هم وطنانی آشنا شدید که زندگی شان بر پایه کوچ و در همدستی با بزها و گله های گوسفند می گذرد ؟ 

کتاب درسی شما چقدر توانست سختی و اعجاب انگیزی گذشتن از رودهای خروشان را در همراهی انسان و بزهای شأن نشان بدهد؟ 

من در هیچ جای کتاب درسی ام ندیدم زنی را با دامن های چین چین اش با حلقه ای در انگشتانش که چوب دستی را در دست گرفته و با دست دیگر محکم دست بزش را در دست دارد ! 

چرا از من چنین صحنه های دریغ شد ! 

در صورتی که این تصویر برای سال ۱۳۶۷ است سالی که من هنوز پنج سال داشتم و قرار بود به مدرسه بروم تا خودم ، سرزمینم ، مردمانم ، دنیا را بشناسم !

چطور یک سیستم آموزش پرورش رسمی که محتوای اش را برای کل یک سرزمین یکسان دیکته می کند ! هم وطنان من ، دوستان من را از لابه لای صفحات کتاب درسی مان ربود ؟

چطور به خود چنین اجازه ای دادند ؟ 

ردپای چنین دزدی هایی بسیار است دوستان ، بسیار ! 

شاید به خاطر اینکه اجازه دادیم چنین ما را از ما بدزدند باشد که اینچنین با خود با ما بیگانه گشته ایم ! 

من دلم می خواهد برای برگرداندن این اموال دزدی به سفره آموزش کودکان مان تلاش کنم 

هر چند اگر در حد لقمه نانی باشد 

هر چند اگر جرعه ای باشد از دریایی که خشک کردند ، آن ها که نخواستند ببینند، آن ها که قبول کردند بدزدند ما را از ما 

• 

---------------------------------------------

جایگاه چیدن عکس : 

فیلم مستند «ایل راه تاراز » - کارگردانی از فرهاد ورهرام

---------------------------------------------

#ردپا

#ایل

#ایل_بختیاری

#ایل_راه_تاراز

#تاراز

#مستند

#فرهاد_ورهرام

#نقد_آموزش_و_پرورش_رسمی

#نقد_کتاب_درسی

#آموختن_باکیفیت_حق_ماست

#تفکر_انتقادی

#زن_زندگی_آزادی

#ایران

#امید

#documentry

#education

#criticalthinking

#lifelonglearning

#persian

#iran

#wifelifefreedom

 

۰ نظر
هیوا علیزاده

بیل را دزدیدند

در نزدیکی جشن آبانگاه، با دیدن این فیلم ردپای یک دزدی را کشف کردم !
دزدی بیل از زندگی مان !
تا حالا به این فکر کرده آید که چرا در مدارس ما کار با بیل را آموزش نمی دهند ؟
چطور در ایران زیست می کنیم ، سرزمینی که مردمان اش آب این مایه حیات را با سختی با احترام از زیر خاک بیرون می آوردند آن هم با کمک بیل ها آن هم در یک همیاری شگرف با یکدیگر ، بعد دانشی درباره بیل به ما منتقل نمی شود ؟
چرا از جایگاه بیل نمی گویند ؟
چرا کاربردهای بیل آموزش داده نمی شود ؟
چرا ما بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه بلد نیستیم بیل بزنیم ؟
چرا در سرزمین ما آموزگار به عنوان وسیله کمک آموزشی یک بیل ندارد ! که هر وقت خواست ازفیزیک بگوید از اهرم بگوید ؛ از جرم ؛ از خاک ؛ از کشاورزی ؛ از آب ؛ از آتش ؛ از مبارزه ، از ادبیات ،از پهلوانی ، از آیین از اینکه ما که هستیم از هویت مان , بیلی را بلند کند ؟
بیل های ما چه شد ؟
چرا در مدرسه فقط تصویری بی کیفیت از بیل شاید در صفحات کتابی پیدا شود ؟
چرا آموزش و پرورش ما به ما نگفت و نمی گوید ، نشان نمی دهد که نقش بیل در ارتباط با آب و آبیاری چیست ؟
خاک که از خانه های مان در شهر , به برکت آسفالت و سیمان برچیده شد ! حداقل مدارس نباید جایی باشد که خاطره خاک را، تجربه بیل زدن را زنده نگهدارد ؟
.
در سرزمینی که بیل های مان را کنار گذاشته ایم ، نمی دانم چطور می خواهیم خاک زیست مان را زیر و رو کنیم تا نفس بکشد , تا نفس بکشیم !
.
اینجا پیدا کردن دزد کافی نیست ، لازم است مال دزدی برگردانده شود .



جشن آبانگاه روز دهم فروردین در ستایش ایزدبانوی آب های روان، آناهیتا است باشد که ما را بیامرزد از این همه کور بودن های مان با وجود تشنه بودن های مان !


جایگاه چیدن فیلم و عکس اول و دو م :
مستند « سرود دشت نیمور» - فروردین ۱۴۰۲
جایگاه چیدن عکس های بعدی :
مجموعه مستنداتی از هی وا در باغچه - سال ۱۳۹۹


 

 

۰ نظر
هیوا علیزاده