دفتر اژدهاهادوستان برگزار کرد :

  • عنوان سفره : سی قایق
  • محل پهن شدن سفره : حوالی پارک جمشیدیه ، تهران
  • گروه سنی دعوت شده سر این سفره : کودکان،  ۵ تا ۶ سال
  • زمان برگزاری : ۲ شهریور ۱۴۰۲، پنجشنبه، از ساعت ۱۰ تا ۱۲
  • راهبری : منشی اژدهاهادوستان
  • همکاران نوجوان :   آوین عالم نژاد
  • همکاران بزرگسال :  علیرضا لولاگر
  • نگارنده : هیوا علیزاده

  • قصه این سفره :

ماموریت از این قرار بود که اژدهای آب دوست در جمع اژدهاهای آب نه‌دوست زندگی می کرد ! اژدهای آب دوست خیلی دلش می خواست دل به آب بزند ولی اژدهاهایی که با او زندگی می کردند چنین اجازه ای به او نمی دادند ! تا اینکه یک روز اتفاقی افتاد و اژدها کوچولو از چیزی نام « قایق » شنید و برای آشنایی بیشتر دست به دامن و شلوار و جوراب و کفش اژدهاهادوستان شد و اینچنین شد که سفره « سی قایق » پهن گردید.

  • خلاصه ماجراجویی های این سفره :

 منشی اژدهاهادوستان با دیدن اژدهاهادوستان برای شان از ماموریتی گفت که یکی از اژدهای کوچولوی آب دوست برای او فرستاده است :

یک روز اژدهای آب دوست که در جمع اژدهاهای آب نه دوست زندگی می کرد تصمیم گرفت برای حل مشکلش که به او اجازه نمی دادند تن به آب بزند ! تن به کتابخانه اژدهاهایی بزند و به دنبال سرنخی بگردد برای یافتن راهی تا اجازه دل به آب زدن را پیدا کند !

همینطور که داشت لابه لای قفسه های کتابخانه می گشت صدای چکه چکه کردن آب را شنید ! دنبال صدا گشت و به یک متاب خیلی بزرگ خیس رسید ! که روی آن نوشته شده بود « برای جلوگیری از غرق شدگی من را باز نکن ! » اژدهای آب دوست نمی توانست خود را کنترل کند و دلش می خواست کتاب را باز کند که یکدفعه یک آتش اژدهاهایی را کنار خودش احساس کرد و از جا پرید ! « اینجا چه کار می کنی کوچولو ! » این را یک اژدهای بزرگ با کلاه ناخدایی به او گفت ! اژدهای کوچولو هل شده بود و نمی دانست چه بگوید ! که اژدهای کلاه ناخدایی به او گفت : « اگر دلت آب نوردی می خواهد ! بدان که قایق لازم داری ! » اژدهای آب دوست گفت « قایق دیگر چیست !؟» ، « این سرنخ را بگیر و به منشی اژدهاها بده او و اژدهاهادوستان کمک ات می کنند تا بفهمی » و .

بعد از اینکه ماموریت به صورت یک داستان تعاملی که خود شرکت کننده ها با بیان نظرات شان در شکل گیری آن نقش داشتند ، و در بخش های مختلف از تصورات مان می گفتیم و در ذهن مان فضای داستان و خیال را می ساختیم ،. حال نوبت این بود که سرنخ ها را دنبال کنیم سرنخ هایی که ما را به یک « نگهدارنده » رساند ، نگهدارنده‌ای که بنابر دلایلی لازم بود از « رستم دستان » تحویلش بگیریم و رستم برای مان از سختی های این ماموریت گفت و اینکه لازم است با یکدیگر همکاری داشته باشیم تا قوی باشیم و از پس سختی ها بر بیاییم البته چیزهای دیگر هم گفت !

نگهدارنده کارش این بود که چیزهایی که در راه پیدا می کردیم و فکر می کردیم ممکن است بتوانیم با آن قایق بسازیم را برای مان نگهدارد تا در جای مناسب که در نقشه آمده بود بررسی کنیم چه چیزهایی از آن هایی که نگهداشته است روی آب می ماند و کدام به زیر آب می رود و …  اینچنین مسیر کوهپیمایی مان را در یک روند جستجوگرانه و سر شار از شوق کشف با پاهای کوچولوی اژدهاهادوستان پیمودیم و در مسیرمان به آشنایی با آب و رودخانه رسیدیم گام در رود گذاشتیم و همراه فراز و نشیب هایش راه پیمودیم به صدایش گوش دادیم و با لمس تر بودنش خنکای آب و حرکت را چشیدیم.  رفتیم تا اینکه کم کم به سفره رسیدیم سفره ای که در انتظار بود تا مزه هایی را که یافتیم روی آن قرار بدهیم و از کشف های مان بگوییم و البته آن هم برای مان مزه هایی آماده کرده بود .

  • مزه هایی که سر این سفره چشیده شد :
  • خیال‌پردازی و شرکت فعال در ساخت داستان
  • دیدار با مجسمه‌ای از رستم و گفتگو درباره شناخت مان از این شخصیت
  • مشاهده‌گری شامل توجه در شنیدن ، دیدن ، لمس کردن از لمس سنگ و چوب و برگ گرفته تا تر شدن در رودخانه و خنکای آب
  • پیاده روی و فعالیت بدنی درشت از کوهپیمایی گرفته تا رودخانه نوردی
  • کار با انگشتان و فعالیت های بدنی ریز از طریق کار با نگهدارنده گرفته تا ساختن قایق و تاباندن نخ
  • خلاقیت و حل مساله از ایده پردازی در داستان تا تلاش برای حل این مساله که چطور با کمک گرفتن از دست و پای خود از مسیرهای چالش برانگیز در مسیر کوهپیمایی عبور کرد و همچنین پرداختن به این مساله که چطور قایق خود را بسازیم
  • تجربه کشف
  • تجربه جمع آوری چوب و طبقه بندی آن برای ساخت قایق شان
  • پرسشگری درباره چیزهای مختلف که به نگهدارنده سپرده می شد تا پرسش درباره جریان آب
  • توجه به محیط اطراف مانند بلندی درختان و قطر آن ها شگفت زده شدن
  • شاد بودن
  • برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان در بیان نظرات
  • تجربه نواختن موسیقی خودساخته
  • آشنایی با ساخت قایق با چوب
  • رهایی در ساخت خیال که منجر به اژدهاسواری شد بر روی تنه یک درخت
  • آوازخوانی دسته جمعی
  • ابراز علاقه‌مندی به کشف و جستجوگری

 

 

  • اژدهاهادوستان سر این سفره :
  • آدرین احمدی‌جو
  • رایان احمدی‌جو
  • الوند محسنی صدیق