دفتر اژدهاهادوستان برگزار کرد :

  • سفره‌ی سی تیر
  • محل پهن شدن سفره : باغ ایرانی ده ونک ، تهران
  • گروه سنی دعوت شده سر این سفره : کودکان،  ۷ تا ۱۰ سال
  • زمان برگزاری : ۲۶ خرداد، جمعه، از ساعت ۱۰ تا ۱۲
  • راهبری : منشی اژدهاهادوستان
  • همکاران نوجوان :   آوین عالم نژاد
  • همکاران بزرگسال : هانا خاتمی،  علیرضا لولاگر
  • نگارنده : هیوا علیزاده

  • قصه این سفره :

ماموریت از این قرار بود که اژدهای «آتش صلح» آمد به خواب منشی اژدهاهادوستان و از او خواست که برای فرستادن یک پیام به دوستانش به او کمک کند . روش فرستادن این پیام موضوع این سفره بود ! بنابر دلایل سری لازم بود که اژدها پیام خود را با تیر به دوستانش برساند ! البته نه هر تیری ، تیری که اژدهاهادوستان در پرتاب کردنش شرکت داشته باشند !  و همین شد که سفره « سی تیر » پهن گردید.

  • خلاصه ماجراجویی های این سفره :

  منشی اژدهاهادوستان قبل از اینکه دور سفره جمع شوند ، برگه ماموریت این سفره را به صورت یک سند صوتی برای اژدهاهادوستان ارسال کرده بود که در آن ماجرای خوابی را که با حضور اژدهای آتش صلح دیده بود برای اژدهاهادوستان بیان کرده بود که اینجا می توانید به آن گوش بدهید :

 

با جمع شدن سر سفره نوبت این بود که سرنخ ها را دنبال کنیم تا بتوانیم اژدها را در فرستادن تیر به دوستان مرموزش کمک کنیم و اولین مرحله برای آمادگی در این ماموریت این بود که هر کدام از دوست و دوستی هایش بگوید تا بعد بتوانیم به سراغ سرنخ هایی برویم که در نامه ها به ما داده می شد و در همان اول کار اولین سرنخ !  دارت به دست مان داد و از ما خواسته شد که قبل از ساخت و پرتاب تیر مورد نظر اژدها ابتدا دقت کردن در پرتاب دیگر تیرها را تجربه کنیم و آن هم در یک کار گروهی تلاش کنیم امتیاز خود را در نشانه گیری بالا ببریم ! و همینجاها بود که نامه دیگری به همراه یک سرنخ دیگر به دست مان رسید که از ما خواسته بود از تیرهای زندگی مان بگوییم و بطری را صدا دار کنیم ! بله ممکن است برای شما که این یادداشت را می خوانید کمی این ها پیچیده باشد ! و از خودتان بپرسید یعنی چی بطری را صدا دار کنیم ؟یعنی چی از تیرهای زندگی مان بگوییم ؟ به عنوان منشی اژدهاهادوستان بگویم که برای درک این سرنخ ها لازم است سر سفره ماموریت ها شخصا حاضر شوید دوست عزیز! بگذریم ! ماجرا به تمرین پرتاب کردن و حرف زدن از تیر تمام نشد ! بلکه از اینجا تقریبا شروع شد و سرنخی را بطری بعد از صدا دار شدن به دست ما داد که دست مان را در دست ادی جون که دوست و همکار منشی اژدهاهاست و البته یک ربات کوچولو از نوع فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه است ، گذاشت ! ادی عزیز هم  یک رمز را در اختیارمان گذاشت که منجر به اجرای یک آهنگ و آواز دسته جمعی شد که در باب دوستی و دانستن قدر دوستی است تا وردی باشد برای اینکه تیر دوستی اژدها کار کند !

حالا که کم کم آماده شده بودیم برای پرتاب تیر برای اژدها ،از سرنخی که به دست مان رسید فهمیدیم خودمان لازم است دست به کار شویم و کمان و تیر را بسازیم ، آن هم یک تیر و کمان ویژه که برای ساخت کل آن فقط از یک برگ کاغذ باید استفاده می کردیم و پیام مان را در آن می نوشتیم و یا نقاشی می کردیم و بالاخره با استمرار و سعی و تلاش توانستیم تیر پیام را پرتاب کنیم و اینچنین ماموریت را به سرانجام رساندیم.

  • مزه هایی که سر این سفره چشیده شد :
  • خیال‌پردازی در جریان گفتگو از داستان به عنوان برگه ماموریت
  • آشنایی با کاربردهای مختلف کلمه « تیر » مانند ماه تیر ، سیاره تیر ، تیر کشیدن از درد و ….
  • تمرین پرتاب تیر و نشانه گیری و تلاش برای افزایش دقت در چندین پرتاب
  • مشاهده‌گری شامل توجه در شنیدن ، دیدن ، بوییدن در درک چیستی موادی که به صورت معما سر سفره بود
  • فعالیت بدنی درشت ازجمله پیاده روی و دویدن و پریدن و دریافت و پرتاب بطری
  • کار با انگشتان و فعالیت های بدنی ریز از طریق کار با قیچی و سعی در لوله کردن کاغذ در اندازه مشخص و تنظیم اندازه ها و …
  • خلاقیت و حل مساله از ساخت فرضیه تا انجام آزمایش برای به پرتاب درآوردن وسیله ساخته شده تا حل مساله برای پیدا کردن راهی برای غلبه بر چالش های ساخت تیر و کمان
  • تاب آوری در حل مساله
  • شنیدن دقیق یک ملودی از ربات و تلاش برای تشخیص آن روی ساز
  • آشنایی با ساز یوکلله و همراهی در آواز خواندن با آن
  • آشنایی با یک ربات و پرسشگری درباره آن
  • آواز خواندن دسته جمعی
  • شاد بودن
  • دوستی
  • همکاری
  • برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان در بیان نظرات
  • آشنایی با ساخت یک نمونه تیر و کمان بر مبنای استفاده از وسایل ساده
  • ابراز علاقه‌مندی به کشف و جستجوگری

  • اژدهاهادوستان سر این سفره :
  • البرز محسنی صدیق
  • گندم محمودنژاد
  • سام وکیلیان
  • رامتین خسروتاش
  • مانی طاهری
  • صبا صباغها