طور سیستم آموزش و پرورش رسمی ما به خود اجازه می دهد بگوید که آموزش محیط زیست دارد ! در صورتی که شاگردان اش را بیگانه با خارهای وطن اش، فارغ می کند ؟
.
گل گفت :« کمال هم نشین در من اثر کرد »
گفتم : « خار را می گویی ؟»
گفت : « تو هم نشین دیگری می بینی ؟»
گفتم : « از کمالی که می گویی در عجبم ! »
گفت :« نوک انگشت ات را بگذار بر او »
گذاشتم و صدایی در من گفت : « آآخ »
گفت :« کمالی بیشتر از درک این « آخ» در خود سراغ داری ؟ »
.
چند بار تو را در تمام دوره شاگرد بودن هایت در جایی که بهش می گویند مدرسه و دانشگاه ؛ پای درس استاد طبیعت نشان دادند ؟
چند بار به تو اجازه دادند غرق شوی در زیبایی یک شکوفه یک غنچه یک جوانه ؟
در کجای کتاب درسی تو تاکید شده است « معلم! کتاب را ببند الان وقت تر شدن زیر باران است » ؟
در کجای کلاس درس آموزش و پرورش رسمی ما ، یک فصل از یک کتاب به لمس خارهای این سرزمین اختصاص داده شده است ؟
سرزمینی که بیش از هر چیز پوشش گیاهی پر از خار دارد ؟
پوشش زیستی پر از خار دارد ؟
آموزش و پرورش رسمی ما، چطور به خود اجازه داد، ما را چنین به ندیدن و نشنیدن عادت دهد؟
از هم نشینی با این استاد ، چه چیزی می شنوی ؟
برایم بنویس که مشتاق دیدن، شنیدن هایت هستم
جایگاه چیدن عکس :
دوربین هی وا- گلاب دره - پرواز گنجشکی- جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲